لای هیییچ کدوم از کتابا رو هم باز نکرده ، کلاس هم هیییچی نداشتن و
از جزوه خبری نیس ، و مجبوره کل کتابو بخونه ، دقیقا چیه ؟!
نه جدی کم کم داره استرسم میگیره یه کمی
کدو ظهر رفت دانشگاهش .. دانشگاهش یکی از شهرای اطرافه ؛
آخ که چقد متنفرم از اونجا
امشبم نمیاد . فرداشب کارآموزیش تموم میشه ساعتای ۱۰ میرسه .
بعدشم ۲ روووز پشت هم شیفته . بابای عزیزم امروز با همکاراش
به مقصد شیراز پرواز داشتن .
رسما منو مامانم و داداشم تنهاییم چن روز
شب یلدا هم مث طفلان مسلم میریم خونه مامان بزرگی کسی ..
.
دوس دارم برم تفرییییح کنم با دوستام ، بریم کوه ، گردش و...
ولییی هیچکدوم شون آدم نیستن همه شون یه وری مشغولن یا درس
یا نومزدبازی یا کلا از من دورن نمیتونن بیان
دلم یه رفیق فوووق العاده پایه میخواد .
بازگشت لیموخانوم جان ...
برچسب : نویسنده : spring7468 بازدید : 144